عجب داستانی است . تولد و مرگ . یکی با هلهله و شادی و دیگری با غم و ناراحتی . بالاخره بعد از ۸ ماه انتظار ایلیای ما هم ساعت ۴بامداد ۲۸ بهمن سال ۱۳۸۵به دنیا آمد . ایلیا : فرزند علی فرزند عبدالخلیل فرزند علی فرزند حسین و .. .
این داستان ادامه دارد ............
برادر عزیزم پدر شدنت بر تو مبارک . ص. عزیز مادر شدنت مبارک .
شاید ۲۰ سال دیگر این نوشته را به ایلیای کوچک نشان دادم . امیدوارم از لا بلای این لغات عمق شادی من و بقیه را که با اشک همراه بود بیشتردریابد .
عزیز دلم در دنیای که به آن پا نهاده ای صداقت و انسانیت کمرنگ شده . اما امیدوارم وقتی این نوشته را خودت می خوانی انسانیت در وجود مردم بیشتر یاعت شود .
به امید آن روز.............
امروز بیشتر از همیشه برایت دلتنگم .داشتم ایمیل های قدیمی رو می خوندم . دلم خیلی گرفت . چی می شد اگه ............
یادداشت اول : حالم زیاد خوب نیست . دوست ندارم مدیون باشم . می خواستم توی پروژه جبران کنم اما اگه پروژه رو نگیرم واقعا نمی دونم چه طور باید جبران کنم .؟؟؟؟؟؟ حسابی اعصابم خرده ؟
یادداشت دوم : خدایا کمکم کن که خدایی نکرده نا خواسته و یا نا آگاهانه کسی رو ار خودم ناراحت نکنم . خدایا دلم خیلی گرفته . نمی دونم چی درسته و چی غلط ؟؟ نمی دونم چه طور باید برخورد کنم ؟؟ خدایا خواهش می کنم کمکم کن
یادداشت سوم : کتاب خوبیه دیشت شروع کردم به خوندنش . خیلی جالبه . چهار اثر از فلورانس اسکاول شین
پی نوشت : جدیت مقصد را نزدیک می کند . (شیلر )
یادداشت اول : از چهارشنبه تهران بودم . راست و دروغش پای خودت . من کار خودم رو کردم .
یادداشت دوم :
برای آنکه نفهمد که می فهمم ، خودم را به نفهمی زدم.
دلم ، از میان ردیفهای موسیقی ، فقط شور می زند.
یادداشت اول : بعد از یه سفر ۵ روزه سپری کردن روز با خانواده لذت مضاعفی داره .
یادداشت دوم : بیش از حد بدبین بودم . خدا رو شکر که خیلی خوش گذشت .
![]()
یادداشت سوم : برای هر دو تون آرزوی خوشبختی دارم . خدایا خودت کمکشون کن . هر دوی اونها لیاقت خوشبختی رو دارن .
یادداشت چهارم : دوستان جدیدی پیدا کردم من عاشق معاشرت با آدم های مختلفم . هر آدمی حتی بدترینشون هم رفتارهای خوبی دارن که می شه ازشون درس گرفت . اونوقت .......
یادداشت پنجم : امروز روز دوازدهم بود . !!!!!!!!!!!!!!!!!! فکر کنم دیگه نباید منتظر باشم .
پی نوشت : خدایا به خاطر تمام آنچه که به من ارزانی داشتی تو را سپاس
یادداشت اول: همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم ، اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم . پائلو کوئلیو
یادداشت دوم: فردا ساعت ۷ راهی سفر می شم . نمی دونم چی می شه اما امیدوارم عکس العمل ها اونقدر ها هم که فکر می کنم شدید نباشه . خدایا اگر قراره نرم ..................
یادداشت سوم : امروز روز ششم بی خبری من بود نمی دانم این وضع تا چند روز دیگر ادامه دارد . آیا اصلا هیچ وقت تمام می شود ؟؟؟؟؟؟
به نقل قول از یه بوس کوچولو اما درست حرف دل من :
دوستت دارم!نه آنچنان که " می باید " و " ملزوم " و " مرسوم " است ، نه !
نه آنگونه که فرهادی از برای "وصل" شیرینی تیشه بر قلب بیستون زد !
نه آنطور که مجنونی ، عاشقی دلباخته ، طوق بندگی بر گردن نهاد و در نهایت رویای حجله ی لیلا،رهسپار ره مجانین اش کرد ...
نه !
دوستت دارم !
پاک به آنگونه که پروانه ای شمعی ، باغبانی گلی ، همچون روزگار کودکی ، زلال ، شفاف ، بی قید و بی شرط : همینطوری ! الکی !!!
...
و اما تو ................................................................ آسوده بخواب ای ... بی خیال بی انصاف .
به چه چیزهایی متهم شدم !!!!!!
![]()
دروغ - بد اخلاقی - غرور - سر کار گذاشتن یا به قول تو پیچوندن ........
اشکالی نداره هنوز من رو نمی شناسی . مطمئن هستم که یه روز به خاطر این حرف ها ازم عذر خواهی می کنی .